کد مطلب:90330 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:142

کیفیت عبادت اهل تقوا











«فهم حانون علی اوساطهم، مفترشون، لجباههم و اكفهم و ركبهم و اطراف اقدامهم، یطلبون الی الله تعالی فی فكاك رقابهم»

واژه ها

حنی: گوژپشت كردن، خم دادن و مهربانی كردن است.

وسط: میانه وسط الشی ء ما بین دو طرف آن چیز و اسم چیزی است كه در وسط واقع شود.

فرش: بساط افكنده، گستردنی و زیرانداز است.

جبهه: پیشانی، میان دو ابرو تا ناصیه، رخساره، سجده جای و جمع آن: جباه است.

[صفحه 222]

كف:سطح داخلی دست یا پا كه متصل به انگشتان است و جمع آن اكف است.

ركبه: محل اتصال ران و ساق پا، زانو و جمع آن ركب است.

طرف: جانب، كرانه، كناره، سوی، جهت و جمع آن اطراف است.

فك: جدا كردن، رهانیدن رهن و بیرون آوردن آن از دست مرتهن، فك رقبه، آزاد كردن اسیر یا بنده است.

رقبه: گردن و جمع آن رقاب است.

ترجمه: یعنی پرواپیشگان، كمرها را خم نموده اند و (كنایه از ركوع) پیشانی ها را بر زمین نهاده، كف دستها، زانوها و انگشتان بزرگ پاهایشان را گسترده نموده اند (كنایه از سجده).

در این حال از خداوند می خواهند، آنها را از آتش دوزخ رهایی بخشیده، گناهانشان را عفو نماید.

این گوژپشت شدن و به این صورت درآمدن از خشوع، در عبادت حكایت دارد. بدین جهت از مستحبات ركوع این است كه نمازگزار، آنچنان خمیده گردد كه اگر قطره آبی، بر پشت او ریخته شود، در جای خود بماند.

شهید اول در «لمعه» می گوید: و «تسویه الظهر» یكسان بودن پشت.

شهید ثانی در شرح لمعه می گوید: حتی لو صب علیه ماء لم یزل لاستوائه و مد العنق، مستحضرا فیه امنت بك و لو ضربت عنقی: حتی اگر آبی بر آن ریخته شود، همچنان در جا بماند، زیرا پشت مساوی است و زیر و بالا ندارد، تا آب از جای خود

[صفحه 223]

حركت نماید و گردن را بكشد گویای این باشد كه خداوندا! به تو ایمان دارم، گرچه گردنم را بزنی، یعنی در هر حال در خط بندگی و وظایف عبودیت برقرار هستم.

مستحب دیگر در ركوع این است: كه اگر نمازگزار خسته نشود، ذكر ركوع را تكرار نماید.

در حدیث آمده است كه امام صادق علیه السلام تسبیحه ی كبری (سبحان ربی العظیم و بحمده) را شصت مرتبه، تكرار نمود.

و ذكر «افتراش» به جای «وضع» در سجده، از جبهه گرفته، تا انگشتان بزرگ پا، حاوی نشانه ی وظیفه ی بندگی، در حد عالی و از غایت خشوع و تذلل بازگو می كند.

شخصی حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شرفیاب شد و از حضرتش، تقاضا نمود او را به علمی هدایت نماید كه سرچشمه ی اعمال خیر باشد و در روز قیامت با او محشور گردد.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پس از راهنمایی لازم فرمود: اگر بخواهی كه در روز قیامت، با من محشور شوی: فاطل السجود بین یدی الله عز و جل الواحد القهار: سجده را در پیشگاه خداوند واحد قهار، طولانی كن.

در صلوات پس از زیارت باب الحوائج الی الله، موسی بن جعفر علیهماالسلام، این عبارات كه حكایت از حقیقت بندگی در حد اعلاست، به چشم می خورد.

«الذی كان یحیی اللیل بالسهر الی السحر بمواصله الاستغفار حلیف السجده الطویله و الدموع الغزیره و المناجات الكثیره و الضراعات المتصله.»: بعد از فرازی از اوصاف حمیده ی آن امام والامقام، می گوید: آن كس كه شب را به سحر می رساند، در حالی كه بیدار بود، حلیف السجده الطویله: یعنی با سجده های طولانی پیمان بسته بود. (به كسی در مورد چیزی «حلیف» گویند كه همیشه با آن باشد و از آن جدا نشود) آن حضرت پیاپی اشك می ریخت و مناجات فراوان می كرد و پیوسته در گریه و زاری

[صفحه 224]

به سر می برد.

ناگفته نماند كه سجده نمودن و پیشانی بر خاك ساییدن، بدون روح تذلل و بندگی خالص، نمایانگر عبودیت و معبود خواهی نخواهد بود. سجده چه طولانی و چه كوتاه، تجسم احتیاج و سر بندگی است كه در روح معبودشناس و ساجدروان است، تا از این رهگذر، راز عبودیت را دریافت نماید وگرنه سجده های عوام فریبانه ی شیطانی، جز بعد از درگاه حق، چیزی در پی نخواهد داشت.

علی علیه السلام فرمود:

«سجد ابلیس سجده واحده اربعه آلاف عام لم یزد بها غیر زخرف الدنیا.»: شیطان یك سجده اش، چهار هزار سال طول كشید و از این سجده ی طولانی جز رسیدن به زخارف دنیا منظوری نداشت.

در سجده كردن، علاوه بر پیشانی بر زمین نهادن، می بایست دو كف دست و دو زانو و دو انگشت بزرگ پا را نیز، بر زمین گذارد و در غیر این صورت و هیئت خاص، سجده ی شرعی نخواهد بود.

«قال الله عز اسمه: و ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا.»: مساجد، مخصوص پرستش خدای یكتاست، پس نباید با خدا احدی را پرستش كرد.

معتصم عباسی، از امام محمد تقی علیه السلام پرسید، مراد از مساجد، در این آیه چیست؟ فرمود: مراد از مساجد، اعضای هفتگانه، پیشانی، دو كف دست، دو سر زانو و دو انگشت بزرگ پاست كه در حال سجده نمودن، باید بر زمین قرار گیرد.

از كلمه ی «افتراش» در مواضع سجده، فهمیده می شود كه طمانینه نیز، باید رعایت گردد.

اكنون به نقطه ی پایان بحث «یطلبون الی الله فی فكاك رقابهم» رسیده ایم پیش از

[صفحه 225]

شرح این جمله، جا دارد بحثی كوتاه درباره ی عبادت، از دیدگاه اسلام بنماییم و از آن پس، به شرح این عبارت بپردازیم.


صفحه 222، 223، 224، 225.